با آرزوی بهترین ها پیشاپیش سال نو بر همۀ دوستان مبارک باد

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی


از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی


چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن


که قارون را غلط‌ها داد سودای زراندوزی


سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی


که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی


میی دارم چو جان صافی و صوفی می‌کند عیبش


خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی


طریق کام بخشی چیست ترک کام خود کردن


کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی


ندانم نوحه قمری به طرف جویبار از چیست


مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی


جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع


که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی


به بستان شو که از بلبل رموز عشق­گیری یاد


به مجلس آی کز حافظ غزل گفتن بیاموزی